جدول جو
جدول جو

معنی پایمال شدن - جستجوی لغت در جدول جو

پایمال شدن
زیر پاشدن پی سپر شدن، لگد کوب شدن، هدر رفتن باطل گردیدن (چنانکه خون کسی)
فرهنگ لغت هوشیار
پایمال شدن
((شُ دَ))
لگدکوب شدن، هدر رفتن، باطل گردیدن
تصویری از پایمال شدن
تصویر پایمال شدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایمال شده
تصویر پایمال شده
لگدکوب شده پی خسته شده پی سپر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
زیر پا له شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پامال شدن
تصویر پامال شدن
((شُ دَ))
پایمال شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پا مال شده
تصویر پا مال شده
لگدکوب شده پی خسته شده پی سپر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال گشتن
تصویر پایمال گشتن
زیر پای شدن زیر پا رفتن از بین رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال کردن
تصویر پایمال کردن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
فرهنگ لغت هوشیار
نادم شدن ندامت ندامت حاصل کردن سدم منفعل شدن متاسف شدن پشیمانی خوردن پشیمانی یافتن پشیمانی گرفتن، توبه کردن انابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال کردن
تصویر پایمال کردن
((کَ دَ))
زیر پا کردن، از بین بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشیمان شدن
تصویر پشیمان شدن
Renege
دیکشنری فارسی به انگلیسی
প্রতিশ্রুতি ভঙ্গ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
زیر پاشدن پی سپر شدن، لگد کوب شدن، هدر رفتن باطل گردیدن (چنانکه خون کسی)
فرهنگ لغت هوشیار