- پایمال شدن
- زیر پاشدن پی سپر شدن، لگد کوب شدن، هدر رفتن باطل گردیدن (چنانکه خون کسی)
معنی پایمال شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- پایمال شدن ((شُ دَ))
- لگدکوب شدن، هدر رفتن، باطل گردیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لگدکوب شده پی خسته شده پی سپر شده
زیر پا له شدن
لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
لگدکوب شده پی خسته شده پی سپر شده
زیر پای شدن زیر پا رفتن از بین رفتن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
نادم شدن ندامت ندامت حاصل کردن سدم منفعل شدن متاسف شدن پشیمانی خوردن پشیمانی یافتن پشیمانی گرفتن، توبه کردن انابت کردن
нарушать
brechen
порушити
desistir
rinnegare
incumplir
niet nakomen
ผิดสัญญา
mengingkari
धोखा देना
להפר את ההסכם
약속을 어기다
sözünden dönmek
kuvunja ahadi
প্রতিশ্রুতি ভঙ্গ করা
وعدہ توڑنا
زیر پاشدن پی سپر شدن، لگد کوب شدن، هدر رفتن باطل گردیدن (چنانکه خون کسی)